مأخذ شناسی حدیث
بسم الله و بذکر ولیه
• منابع اهلتسنن در دورهی متقدمان
• ۱- ظهور مصنفات فقهی، حدیثی
• موطأ مالک بن انس
یکی از منابع اولیه حدیثی اهل سنت است. مؤلف این کتاب مالک ابن انس یکی از فقهای چهارگانه اهل تسنن و رئیس مذهب مالکی است.
مالک بن انس در سال 93 هجری در مدینه به دنیا آمد و در سال 179 هجری در همین شهر چشم از جهان فرو بست او در مدینه از حضور اساتید و مشایخ حدیثی ناموری که جزء بزرگان تابعان بودند، همچون: ربیعه الرأی، ابن شهاب زهری، زید بن اسلم، یحیی بن سعید انصاری و.... بهره جست. او هم چنین مدتی از محضر امام صادق (علیه السلام) بهره گرفت و پیوسته آن حضرت را به کثرت عبادت می ستود. تکیه بر سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و تا حدود زیادی پرهیز از رأی و قیاس از ویژگی های فقه اوست.
• معرفی کتاب موطأ
مالک کتاب موطّا را در پاسخ به درخواست منصور عباسی نگاشت. شافعی چنین نقل می کند: منصور در سال 148 هجری به مدینه آمد و مالک بن انس را طلبید و به او گفت: مردم در عراق دچار اختلاف شده اند از تو می خواهیم که کتابی برای مردم فراهم آوری تا باعث اجتماع و اتحاد مردم شود. مالک در پاسخ منصورـ خلیفه عباسی ـ اقدام به تدوین موطّا نمود.
او از میان صد هزار حدیث ده هزار روایت را انتخاب کرد و برای تنقیح روایات، پیوسته به آنها مراجعه می کرد و با محک قرآن و حدیث می سنجید تا آن که بالاخره شمار روایات به سه هزار روایت، تقلیل یافت. از نگاه برخی از محقّقان اگر مالک فرصتی دیگر می یافت، در پی مراجعه مکرر همه روایات کتابش را حذف می کرد.
مالک، پس از نگاشتن کتاب خود آن را بر فقهای مدینه عرضه کرد و به خاطر کوشش زیادی که در تنقیح و پیراسته ساختن کتاب خود به عمل آورد، نام آن را موطّا گذاشت که به معنای کتاب منقّح و آماده است.
مالک خود گفته است: پس از تألیف کتاب آن را بر هفتاد تن از فقهای مدینه عرضه کردم و چون همگی در محتوای کتاب با من موافقت داشتند آن را موطّا (به معنای موافقت شده) نامیدم. کتاب موطّا، کهن ترین کتاب روایی تدوین یافته اهل تسنن است که در سده دوم نگاشته شده و به دست ما رسیده است. ابوریه به نقل از ابهری آورده است که مالک در این کتاب 1720 روایت آورده که از آن میان 600 حدیث مسند، 222 حدیث مرسل، 613 حدیث موقوف (= گفتار صحابه) و 285 روایت گفتار تابعان (= مقطوع) است. با توجه به قدمت این کتاب و پدیده استنساخ، نسخه های موطّا دچار اختلاف شده است که شمار آن را تا سی نسخه گفته اند بنا به نقل سیوطی که خود از شارحان موطّا است، مشهورترین نسخ موطّا چهارده نسخه است که از میان آنها معروف ترین نسخه ها، عبارتند از:
1. نسخه یحیی بن یحیی
2. نسخه محمد بن حسن شیبانی
3. نسخه ابومصعب زهری
4. نسخه ابن وهب
و از میان آنها نسخه یحیی بن یحیی لیثی (م 234) را صحیح ترین نسخه دانسته اند.
کتاب موطّا به خاطر جایگاه علمی و فقهی مالک در میان اهل تسنن ـ و نیز دقت مؤلّف در نگارش ـ از احترام ویژه ای برخوردار است. شافعی معتقد است: صحیح ترین کتاب ها در زمین پس از قرآن، موطّا مالک است. و دهلوی کتاب موطّا و صحیح بخاری و مسلم را در بالاترین سطح اعتبار می شناسد.
• شروح کتاب موطأ
عالمان اهل سنت بر موطّا مالک شرح هایی نگاشته اند که از جمله آنها می توان به شروح ذیل اشاره کرد:
دو شرح مطول و مختصر جلال الدین سیوطی بر موطّا به نام های:
1. کشف المغطأ فی شرح الموطّأ
2. تنویر الحوالک فی شرح موطّأ مالک و شرح عبد الباقی زرقانی از عالمان مصری در سده یازدهم.
کتاب موطّا مالک به خاطرِ آوردن روایات مرسل، و نیز جانبداری از مکتب نقل گرایان در برابر مکتب عقل گرایانِ عراق و.... مورد نقد قرار گرفته است.
• ۲- مسند احمد حنبل:
با توجه به این که در اواخر سده دوم، گرایش ویژه ای به مسند نویسی در میان محدثان پدیدار شد و کسانی؛ هم چون سلیمان بن جارود طیالسی (م ۲۰۴)؛ عبیدالله بن موسی (م ۲۱۳) ؛ عثمان بن ابی شیبه (م ۲۳۹) ؛ به مسند نویسی روی آوردند، احمد بن حنبل با توجه به گستردگی روایاتی که به آنها دست یافته بود، اقدام به تدوین مسند نمود.
او روایات مسند را از میان هفتصد و پنجاه هزار روایت انتخاب کرد و پیوسته به نوشتن و گردآوری آنها در برگههایی که حکم چرکنویس داشت اقدام کرد. سپس به خاطر احساس پایان یافتن عمر آنها را بر فرزندان و نزدیکان خود خواند و پیش از پالایش و ویرایش آنها از دنیا رفت. آنگاه فرزندش عبدالله و نیز شاگردش قطیعی روایاتی بر آن افزودند و مسند به صورت کنونی درآمد.
شمار روایات مسند بر اساس چاپ های اخیر انجام شده ۲۷۷۱۸ (بر اساس چاپ دار الفکر) یا ۲۷۵۱۹ (بر اساس چاپ دارالحدیث) است.
المسند الاحمد فیما یتعلق بمسند احمد از ابن جزری و عقود الزبرجد علی مسند الامام احمد از سیوطی از شرح های مسند ابن حنبلاند.
• مسند ابنحنبل در بوته نقد
به رغم آن که احمد بن حنبل از اعتبار مسند خود دفاع کرده و گفته است: من این کتاب را به عنوان راهنمای مسلمانان تدوین کردم که اگر مردم در سنتی از رسول خدا (صلی الله علیه و {آله و} سلم) اختلاف کردند به آن مراجعه کنند و اگر در آن نیافتند، باطلش انگارند؛ اما بر این کتاب نقدهایی وارد شده است، از جمله:
۱. کتاب مسند در زمان حیات مؤلف و با نظارت خود او تکمیل و تنقیح نشد، فزونیهایی که توسط فرزند او عبدالله و نیز شاگردش ابوبکر قطیعی انجام گرفته، شاهد آن است. این امر از اتقان کتاب میکاهد، به ویژه آن که گفتهاند در زیاداتِ قطیعی احادیثِ موضوع نیز راه یافته است.
۲. از آنجا که احمدبنحنبل خود تصریح میکند که ما به عکس روایات حلال و حرام (احکام) در روایات فضائل تسامح میکنیم و در صحت سند سختگیری روا نمیداریم، از اعتبار این دست از روایات کاسته میشود؛ زیرا همین تسامح عملاً به انعکاس روایات مجعول میانجامد.
بر این اساس شماری از صاحب نظران همچون زین الدین عراقی بر وجود روایات ضعیف در مسند احمد بن حنبل و تا حدودی روایات مجعول پای فشردهاند.
محمد ابوریه پس از نقل دیدگاههای صاحب نظران دربارهی مسند چنین آورده است: اینها نقطه نظرات عالمان نامداری بوده که ذکر آنها را دربارهی مسند احمد مناسب دیدم و همین مقدار برای معرفی مسند و ارزش و اعتبار آن بسنده است و نشان میدهد، به عکس آنچه مشهور است، مسند جزء منابعی است که نمیتوان به آن اعتماد یا استدلال کرد و حکم آن بسان سایر مسانید است.
• احمد و مسائل کلامی
همانگونه که گفته شد، احمد فقیه و محدّث بوده است. اما متکلم بودن به معنای مصطلح در مورد احمد بن حنبل صدق نمیکند. او اگرچه عقل در کاربرد فقهی و عرفی آنرا قبول داشته و از آن استفاده میکرده و شافعی او را جزو عاقلترین افراد زمان خود میداند؛ اما عقل کلامی، در تفکرات احمد بن حنبل جای نداشته و نوع رویکرد او به مسائل کلامی بر اساس ظواهر آیات و روایات بوده است.
خداوند در نگاه ابن حنبل، بدون کم و کاست خدای ظاهری در آیات قرآن است؛ ایمان به خداوند؛ ایمان به وصفی است که خدا از خود در کتابش آورده است. بنابراین، نه تنها باید صفاتی چون بینایی و شنوایی و سخنگویی و قدرت و اراده و حکمت و نظایر اینها را در مورد خداوند، حق بدانیم بلکه باید دست خدا، عرش خدا و دیده شدن خدا با چشم مؤمنان در روز قیامت و ... را نیز کنایه ندانسته بلکه عین واقعیت بدانیم.
همچنین بنابر احادیث موجود در منابع اهلتسنن، باید معتقد بود که خدا در ثلث آخر هر شب برای استماع نمازهای بندگان به پایینترین آسمان فرود میآید و در عین حال بنا بر نص قرآن باید قبول کرد که خدا یگانه و مطلق است و نظیری در میان آفریدگان خود ندارد.
احمد برخلاف بسیاری از افراد زمانه خود که ایمان را تنها اعتقاد قلبی میدانستند، معتقد بود ایمان مجموعهای از اعتقاد قلبی و عمل است و اعتقاد بدون عمل را نمیتوان ایمان نامید و اثر خاصی برای آن متصوّر بود.
اما مهمترین مسئلهی کلامی که احمد درگیر آن بوده و تأثیرات بسیاری در زندگیاش و زنده ماندن نامش پس از وفات او داشته؛ مسئلهی «مخلوق بودن قرآن» بوده است که احمد از پذیرش آن خودداری میکرده است.
این اعتقاد پیرامون قرآن از او چهرهای برجسته در دوران محنت پدید آورده است.
• احمد و دوران محنت
أحمد بن حنبل و محمد بن نوح، مخالف مخلوق بودن قرآن بودند و به جهت این اعتقاد، آنها را سوار بر یک الاغ کرده و خواستند نزد مأمون ببرند، در میان راه، خبر رسید که مأمون مرده است. مأموران خواستند آنها را به بغداد بازگردانند که در میان راه محمد بن نوح مرد و احمد بر او نماز خواند. احمد به بغداد رسید و معتصم خلیفهی جدید شد و سیرهی خلیفه قبل را ادامه داد. ابن حنبل را نزد معتصم برده و چون باز هم از قبول مخلوق بودن قرآن به شدت شانه تهی کرد، او را سخت تازیانه زدند و دو سال زندانی شدپس از آن اجازه یافت که به خانهی خود باز گردد ولی باز از ترس قاضی معتزلی در سکوت باقی ماند و چندان خبری از او نبود.
اوضاع بر همین منوال بود تا اینکه متوکل به خلافت رسید؛ او سیرهی رایج در آن زمان را تغییر داد و متکلمان معتزلی را کنار زده و اهل حدیث را مقدّم داشت. با روی کار آمدن متوکل، اوضاع برای احمد به روال عادی بلکه بسیار مناسب گشته و او را به عنوان یک عالم دین، بزرگ شمردند.
این اعتقاد احمد و نوع برخوردی که با او شد؛ اگرچه او را در دورهای از حیاتش به انزوا کشاند اما شهرت و آوازهی بسیاری برای او به وجود آورد و پس از مرگ او نیز اهل حدیث او را بر بسیاری مقدم داشته و از او به بزرگی یاد میکنند.
• احمد بن حنبل و امام علی(علیه السلام)
احمد، امام علی$ را جزو خلفای راشدین قرار داد و مجموعهای از احادیث امام را در مسند خود ذکر کرد. احمد در مسند خود، برخی روایاتی که بسیاری از محدّثان اهلتسنن از نقل آنها خودداری میکردند را نقل کرده است. روایاتی چون حدیث منزلت،حدیث غدیر،برادری بین پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام علی(علیه السلام)، و سپهسالاری حضرت علی(علیه السلام) در جنگ خیبر.
او در ذیل حدیثی آورده: ابن مالک از سلمان خواست؛ از پیامبر بپرسد که چه کسی وصی او میباشد؟ و سلمان نیز این سؤال را از پیامبر# پرسید. پیامبر# در جواب فرمود: «ای سلمان! چه کسی وصی موسی(علیه السلام) بود؟» سلمان گفت: یوشع بن نون. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «وصی و وارث من دَیْن مرا پرداخت میکند و آن علی بن ابیطالب است».
احمد بن حنبل میگفت: برای هیچ فردی، فضیلتی بیشتر از آنچه برای امام علی(علیه السلام) نقل شده، وجود ندارد. شخصی از احمد پرسید: نظر شما در مورد این حدیث که خود آنرا نقل کردهاید چیست که علی(علیه السلام) فرمود: «أنا قسیم النار» احمد گفت: چه چیزی را انکار میکنید! آیا ندیدهاید روایتی را که ما نیز نقل کردهایم که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «لا یحبّک إلّا مؤمن و لا یبغضک إلّا منافق»؛یعنی: تو را کسی دوست ندارد مگر مؤمن و تو را دشمن نمیدارد مگر منافق. گفتند: بله! شنیدهایم. احمد گفت: مؤمن در کجاست؟ پاسخ دادند: بهشت. احمد گفت: منافق در کجاست؟ گفتند: جهنم. بنابر این علی(علیه السلام) تقسیم کنندهی آتش جهنم است.شبیه این روایات و استدلالات از احمد نقل شده که در برخی از منابع شیعی آمده است و مطالبی را نیز از او در ثناء امام علی(علیه السلام) آوردهاند.
• احمد بن حنبل و پیشوایی وهابیت
احمد بن حنبل، پیشوای اهل حدیث بوده و بر بسیاری ظاهر آیات و روایات تعصب داشته است. اصرار بیش از اندازهی او بر این موارد، او را تبدیل به چهرهای اسطورهای برای بزرگان سلفیگری و وهابیت چون ابنتیمیه و محمدبنعبدالوهاب کرد.
ابنجوزی از بزرگان سلفیگری و شاگرد برجستهی ابن تیمیه در گفتاری اغراقآمیز پیرامون احمد میگوید: «پیشوای بزرگ اهل سنت به صورت مطلق، احمد بن حنبل بوده است که زمین را پُر از علم، حدیث و سنت کرده است به حدی که بزرگان حدیث و سنت، تا روز قیامت، همگان در واقع پیروان او خواهند بود».
محمد بن عبدالوهاب رهبر سیاسی و احیا کنندهی وهابیت، در انتخاب مذهب فقهی برای پیروان خود، مقلدان فقه حنفی، مالکی و شافعی را انکار و طرد نمیکند؛ با این حال فقه حنبلی را مذهب اصلی پیروان خود معرفی میکند و اینگونه فقه حنبلی که رواج چندانی در میان اهلتسنن نداشت، تبدیل به یکی از رایجترین مذاهب فقهی گردید.
اما در مورد احمد بن حنبل نکتهای وجود داشته که هضم آن برای وهابیان، چندان آسان نیست. احمد بن حنبل از محبان امام علی(علیه السلام) بوده است و این رویکرد او برای امثال ابنتیمیه چندان خوشایند نبوده است؛ لذا ابنتیمیه مجبور به حمل و رد برخی از احادیث احمد شده و در برخی موارد آن احادیثی را که در مسند احمد ذکر شدهاند به غیر او، شخصی به نام قطیعی استناد میدهد و معتقد است که او این روایات را به مسند احمد اضافه کرده است.
• آشنایی اجمالی با صحاح سته
صحاح سِتّه، عنوان شش مجموعه بزرگ از کتب حدیثی اهل سنت است. این کتابها نزد اهل سنت اعتبار بسیاری دارند؛ به گونهای که پس از قرآن کریم مهمترین منابع دینی آنان به شمار میآیند. هر چند تنها دو عنوان از این کتابها صحیح و چهار عنوان دیگر، سنن است اما به همه آنها صحاح به (معنای صحیحها)میگویند. این منابع عبارتند از: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابی داوود، سنن ابن ماجه، سنن ترمذی و سنن نسائی.
بنابر نظر معیارهای حدیثشناختی علمای شیعه و حتی برخی از علمای اهل سنت، برخی از احادیث این منابع، ضعیف و حتی ساختگیاند.
• صحیح بخاری
نام کامل این کتاب، «اَلْجامعُ المُسْنَد الصّحیح المُخْتَصَر مِنْ اُمورِ رَسولِ اللّه(صلی الله علیه وآله) و سُنَنه و اَیامه» و معتبرترین کتاب حدیث در نزد اهل تسنن پس از قرآن کریم است که توسط محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق) طی ۱۶ سال و از میان ۶۰۰۰۰۰ حدیث ضبط و ثبت گشته است. این کتاب موضوعات عقیدتی و فقهی را دربردارد.
صحیح بخاری در ۹۷ کتاب و ۳۴۵۰ باب تدوین شده است. تعداد احادیث صحیح بخاری در روایات مختلف، متفاوت است.
تعداد احادیث آن با احتساب احادیث تکراری به گفتهٔ ابن صلاح ۷۲۷۵ حدیث و با حذف موارد تکرای به گفتهٔ او و نَوَوی حدود ۴۰۰۰ حدیث، اما به عقیدهٔ ابن حَجَر ۲۷۶۱ حدیث است.
گویند بخاری چون کتابِ خود را به پایان رساند، آن را به بزرگان و ائمهٔ حدیث اهل سنت، مانند احمد بن حنبل، علی بن مَدینی و یحیی بن معین، عرضه داشت و آنها به صحّت و درستی آن، جز ۴ حدیث، گواهی دادند.
اهل سنت در این امر اتّفاقنظر دارند که صحیحترین کتاب پس از قرآن، صحیح بخاری و پس از آن صحیح مسلم است.
بخاری خود درباره انگیزه فراهم آوردن صحیح گفته است: روزی نزد استاد خود اسحاق بن راهویه بودیم که گفت: چه می شد اگر کتاب مختصری درباره سنت صحیح رسول اکرم فراهم می کردید. این امر در دلم نشست و شروع به گردآوری جامع روایی صحیحی نمودم و صحیح خود را از میان ششصد هزار روایت گرد آورد.
او می گفت: من صد هزار حدیث صحیح و صد هزار حدیث غیر صحیح را در حفظ دارم و این امر نشان گر کثرت روایات در عصر بخاری و نیز ضعیف و جعلی بودن بسیاری دیگر از روایات است.
ابن حجر درباره انگیزه بخاری معتقد است:چون بخاری مسانید را ملاحظه کرد، به این نتیجه رسید که روایات صحیح و ضعیف در آنها درهم آمیخته، به گونه ای که تمییز میان آنها برای همگان میسر نیست، از این رو تصمیم گرفت از میان هزاران حدیث، احادیث صحیح را گردآوری کند تا برای کسی جای تردید نماند.
بخاری بر اساس شرائطی روایات خود را انتخاب کرد که عبارتند از: اتصال سند تا طبقه صحابه، عدالت و ضابطه بودن راویان. او گرچه بر این شرائط تصریح نکرده، اما این شرائط از شیوه او در کتاب قابل برداشت است.
او نگارش کتاب خود را در حرم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز کرد و برای تکمیل کار، شانزده سال در بصره و شهرهای دیگر درنگ نموده و سپس آن را در زادگاه خود به پایان رسانده است.
می گویند: او برای انتخاب هر حدیث، اول غسل می کرد، آنگاه استخاره می نمود، سپس دو رکعت نماز به جای می آورد.
• شرحها و تعلیقها
بیش از ۱۰۰ شرح و تعلیقه بر صحیح بخاری نگاشته شده است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- فتح الباری فی شرح صحیح البخاری تألیف ابن حجر عسقلانی.
- تغلیق التعلیق علی صحیح بخاری، نوشته ابن حجر عسقلانی.
- عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری نوشته عینی حنفی.
- الکواکب الدراری فی شرح صحیح البخاری تألیف یکی از علمای اهل سنّت ملقب به کرمانی است.
- ارشاد الساری إلی صحیح البخاری تألیف شهاب الدین قسطلانی
• ادله عدم اعتماد
در نظرگاه شیعه، دلایلی وجود دارد که از میزان اعتبار و اعتمادپذیری این منبع کاسته است؛ از جمله:
- بخاری با حضرت امام هادی و امام عسکری علیهما السلام معاصر بوده است. امّا در کتاب وی حتی یک حدیث از این دو امام و ائمه پیشین علیهم السلام نقل نشده است. تعصب بخاری در حدی بوده که وی حتی از فرزندان و اصحاب امامان اهل بیت نیز حدیثی نقل نمیکند، در حالی که علما و محدثین بزرگی در میان آنها بوده است. اما وی از خوارج روایات فراوانی با علم به دشمنی آنان با اهل بیت علیهم السلام نقل میکند.
- برخی از فضایل و مناقب اهل بیت علیهم السلام در صحیح مسلم آمده است، امّا بخاری از نقل آنها خودداری کرده است.
- تحریف و تصرف در احادیث در کتاب بخاری فراوان است. روایتی در صحیح مسلم نقل شده است که همان روایت در کتاب بخاری با همان سند به چند روایت تبدیل و به صورتهای مختلف نقل شده است.
- تقطیع احادیث به این معنا که با تکهتکه کردن روایات و نقل بخشی از آنها، به معنای روایت آسیب رسیده است.
- نقل به معنا کردن احادیث به این معنا که به جای نقل عبارت اصلی روایت، معنای آن (در نظر نقل کننده) روایت شده است.
- وجود احادیث موضوع یا ضعیف در کتاب بخاری. پژوهشگران با توجه به قرائن و شواهد و معیارهای علم حدیث، معتقدند که برخی روایات موجود در این منابع، جعلیاند.
- عدم صحت نسبت کلّ کتاب به مؤلف آن.
با آن که درباره روایاتی که بخاری در صحیح آورده، گفته شده است: کل من روی عنه البخاری فقد جاوز القنطرة؛ هر کس که بخاری از او نقل کرده باشد از پل (جرح و تعدیل رجالیان) گذشته است.(383) اما واقعیت نشان می دهد که او از افراد فاسق و فاجر، خارجی و ناصبی، و دین به دنیا فروخته؛ هم چون، عمرو بن عاص، مروان بن حکم، ابو سفیان، معاویه، مغیرة بن شعبه، عبدالله بن عمرو بن عاص، نعمان بن بشیر! که تا آخرین لحظه ملازم معاویه و فرزندش یزید بود و در تمام جرائم آنان شرکت داشت! ابو هریره، عبدالله بن عمر، ابو موسی اشعری، عبدالله بن زبیر، عمران بن حطان - که از روسای خوارج و از خطبای آنان بود - عروة بن زبیر، عکرمه - حامل انتشار مذهب خوارج و ابا ضیه در مغرب - و... روایات فراوانی نقل کرده است. اما از افراد صادق و سرچشمه معارف اسلامی و معلم فرهنگ غنی اسلام و حدیث، یا اصلا حدیث نقل نکرده و یا اگر هم نقل کرده نسبت به دیگران بسیار ناچیز و کم است. مثلا از ابو هریره که سال به سال مصاحب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود 446 حدیث، از عبدالله بن عمر 270 حدیث، از عائشه 242 حدیث، و از ابوموسی اشعری 57 حدیث و از انس بن مالک بیش از 200 حدیث نقل کرده، ولی از علی (علیه السلام) که باب مدینة العلم بود 19 حدیث و از زهرا دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها یک حدیث نقل کرده است و از دیگر اهل بیت و علویین و از امام حسن (علیه السلام) که هم سن عبدالله بن زبیر بود، و زیدبن علی که دارای مسند و امام فرقه زیدیه است و امام صادق (علیه السلام) که بیشترین سهم را در ترویج فرهنگ اسلامی در دانشگاه مدینه پس از پدر بزرگوارش امام باقر (علیه السلام) داشت و امام کاظم و امام رضا (علیه السلام) که از نظر دانش و معرفت اسلامی شهره آفاقند، و امام جواد و امام هادی که هم عصر او بودند و هر کدام مرجع علوم، معارف و حدیث اسلامی به شمار می آمدند، حتی یک حدیث نقل کرده است.
علامه شرف الدین می نویسد:از همه زشت تر آن که بخاری در صحیح خود به ائمه أهل بیت (علیهم السلام) احتجاج نکرده است؛ زیرا هیچ روایتی را از صادق، کاظم، رضا، جواد، هادی، زکی عسکری (علیه السلام)، در حالی که معاصر آنان بود نقل نکرد، چنان که از حسن بن حسن، زید بن علی بن حسین، یحیی بن زید، نفس زکیه... و نه دیگر بزرگان عترت طاهره و گل های باغ زهرا؛ بسان عبد الله بن حسن و علی بن جعفر عریضی و دیگران، هیچ حدیثی نقل نکرده است. و حتی یک حدیث از سبط اکبر و ریحانه پیامبر اکرم و سرور جوانان بهشت حسن مجتبی (علیه السلام) نیاورده است، در حالی که گفتار پرچمدار خوارج که بیشترین دشمنی را با اهل بیت (علیهم السلام) داشت؛ یعنی عمران بن حطان را آورده است، همو که در تمجید ابن ملجم و ضربت زدن او به علی (علیه السلام) چنین سروده است:یا ضربة من تقی ما اراد - بها الا لیبلغ من ذی العرش رضوانا
چه ضربتی بود از آن پرهیزکار! که از آن جز رسیدن به رضایت خداوند هدفی نداشت.
انی لأذکره یوما فأحسبه - او فی البریة عند الله میزانا ،روزی او (ابن ملجم) را به یاد آوردم و می پندارم که سنگین ترین میزان نزد خداوند از آن اوست.
علامه محمد حسن مظفر در کتابی تحت عنوان: الافصاح عن رجال احوال الصحاح از 368 راوی نام می برد که حداقل به استناد دو تن از رجالیان معروف اهل سنت به شدت مورد طعن و ضعف قرار گرفته اند.
گذشته از عالمان شیعی، صحیح بخاری از جهت ذکر راویان ضعیف، از سوی بزرگان اهل سنت نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.
ابن حجر می گوید: حفاظ در یکصد و ده حدیث بخاری تشکیک کرده و آنها را فاقد صحت می دانند و هشتاد تن از چهارصد راویانی که منحصرا در صحیح بخاری آمده تضعیف شده اند. او خود در مقدمه جلد دوم شرح خود بر بخاری، اسامی چهارصد تن از راویان ضعیف و علت ضعف آنها را از نگاه رجالیان آورده است.
حافظ زین الدین عراقی پس از ذکر سخن محمد بن طاهر که گفت: - بخاری و مسلم شرط کرده اند، تنها روایاتی که وثاقت راویان آن اتفاق نظر بوده و تا صحابی مشهور متصل است را آورده اند - می گوید: این سخن، سخن درستی نیست؛ زیرا نسایی گروهی از راویان بخاری و مسلم، یا هر کدام از آنان را تضعیف کرده است.
بدرالدین عینی می گوید: در صحیح بخاری گروهی ذکر شده اند که برخی از رجالیان متقدم آنان را تضعیف کرده اند.
ب. ضعف هایی محتوایی صحیح بخاری
گذشته از اشکالهای پیش گفته، مهم ترین نقد بر صحیح بخاری انعکاس روایاتی است که از هر جهت با فرهنگ و آموزه های قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) حتی از دیدگاه برخی از صاحب نظران اهل سنت مخالفت است. از سوی دیگر قداست و جایگه رفیع این کتاب در میان جامعه دینی اهل سنت باعث شد تا این روایات مورد استناد و اعتنای بسیاری از پژوهشگران قرار گیرد.
بدون تردید اگر مدعی باشیم که صحیح بخاری در شکل دهی به بسیاری از اندیشه های ناصواب کلامی و فقیهی و دور ساختن امت اسلامی از فرهنگ ناب اسلامی و قرآنی به عنوان مهم ترین منعب روایی، بیشترین نقش را داشته است، سخنی از روی گزاف نخواهد بود.
صحیح بخاری در بُعد توحید، از خدایی یاد می کند که دارای جسم، اعضاء و جوارح و قابل رویت است و مانند موجودات عادی، محل اعراض و صفات قابل زوال است. و در بعد نبوت از پیامبرانی یاد می کند که دروغ میگویند، غذای حرام می خورند، زن باره اند، برای فرار از مرگ، چشم عزرائیل را می کنند، با حال جنابت نماز میخوانند، اشتباه کار و فراموش خاطراند، در نبوت خود تردید دارند، مورد سحر ساحران قرار می گیرند... . و در ابعاد دیگر، قرآن را تحریف شده معرفی می کند. مباشرت با حائض را جائز می شمرد و غنا را مباح معرفی می کند.
الکواکب الدراری از شمس الدین کرمانی (م 786)، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری از ابن حجر عسقلانی (م 852)؛ و عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری از بدر الدین عینی (م 855) از مهم ترین شرح های صحیح بخاری به شمار می روند.
• صحیح مسلم
این کتاب که با اسامی گوناگونی چون المسند الصحیح، المسند و الجامع الصحیح شناخته میشود به دست مسلم بن حجّاج نیشابوری (۲۶۱ق) نگاشته شده است. صحیح مسلم پس از صحیح بخاری مهمترین کتاب اهل سنت به شمار میآید. این اثر با آنکه در زمان امام هادی و امام حسن عسکری(علیه السلام) نوشته شده، از آنان، آثار و اخباری نقل نکرده است.
صحیح مسلم دارای ۵۴ کتاب است که ظاهرا باببندی آن به دست نویسندۀ آن نبوده است. این کتاب ۷۲۷۵ حدیث را دربردارد که از میان ۳۰۰۰۰۰ حدیث گلچین شده است.
در صحیح مسلم برخلاف بخاری احادیثی در منقبت اهل بیت و تأیید عقاید و احکام شیعه نیز آمده است که برخی از این احادیث عبارتند از:
- حدیث اثنی عشر خلیفة کلهم من قریش
- حدیث رایت در جنگ خیبر
- حدیث منزلت
- شأن نزول آیه مباهله
- روایاتی دال بر صحت ازدواج موقت
• شرحها
برخی از مهمترین شرحهایی که بر صحیح مسلم نگاشته شده عبارتند از:
- المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، این شرح توسط نووی تألیف شده است و در محافل علمی مورد اعتماد قرار میگیرد.
- دیباج نوشته سیوطی
- منهاج الابتهاج نویسنده قسطلانی
• تلخیصها
- تلخیص المسلم، نوشتۀ قرطبی
- مختصر المسلم نوشتۀ منذری
• اشکالات و ایرادات
صحیح مسلم از ایرادات سندی و متنی خالی نیست در برخی اسناد، واسطه میان مؤلف و راوی حذف گردیده (تعلیق) و در برخی موارد سخنان راوی نیز درج گردیده است یعنی اندارج صورت گرفته است. (مدرج، مقطوع). ابن حجر عسقلانی کتاب وقوف علی ما فی صحیح المسلم من الموقوف را در این زمینه تألیف کرده و در آن ۱۹۲ روایت موقوف یا مقطوع را ذکر کرده است. و حدود ۱۴ مورد تعلیق در آن وجود دارد و در مواردی تدلیس نیز در آن دیده میشود.
همچنین برخی روایات جعلی در صحیح مسلم وجود دارد که اعتبار آن را به صورت جدی زیر سؤال میبرد.
• مقایسه ای میان صحیح مسلم با صحیح بخاری
گرچه مسلم نیز بسان بخاری روایات را در صورت برخورداری از شرائطی، صحیح دانسته و در کتاب خود آورده است، اما در برخی از شرائط با بخاری هماهنگ نیست. مثلا بخاری در نقل حدیث همزمانی راوی با شیخ حدیث و ملاقات آن دو را شرط می داند، اما مسلم همزمانی را کافی دانسته و ملاقات را لازم نمی داند. از سوی دیگر ملاکهای توثیق از نگاه بخاری و مسلم یکسان نیست. بدین خاطر مسلم روایات برخی از روایان را آورده که بخاری از ذکر آنها اجتناب کرده است.
از سوی دیگر صحیح مسلم را از جهاتی که بیشتر به ساختار و چینش روایات مربوط است بر صحیح بخاری ترجیح داده اند هر چند بخاری از جهت غوص در دانش حدیث و گسترش آگاهی در این زمینه و نیز بهره مندی بیشتر از بزرگان حدیث بر مسلم برتری دارد، چنان که مقام استادی او بر مسلم، برتری او را تقویت کرده است.
• سنن ابوداود
نویسنده این کتاب سلیمان بن اشعث معروف به ابو داوود سجستانی (۲۷۲ق) است. این کتاب دربردارندۀ ۵۲۷۴ حدیث ۴۰ کتاب فقهی است و در آن عناوینی چون المهدی، ملاحم و بحث رضاع کبیر آمده است. بسیاری از احادیثی که در کتاب ابی داوود نقل شده است از سوی دیگر عالمان سنّی مورد قدح و جرح قرار گرفته است. به اعتراف برخی از بزرگان اهل سنّت احادیث ضعیف بلکه جعلی در سنن ابوداوود بسیار فراوان است. ابن جوزی بخشی از این احادیث را در کتاب الموضوعات ذکر کرده است، محمّد ناصرالدین البانی کتابی به نام ضعیف سنن ابی داوود تألیف کرده است و در آن به شناسایی احادیث ضعیف کتاب ابوداوود پرداخته است. وی بیش از هشتصد حدیث را ضعیف میداند، از نظر وی حدود پنجاه حدیثِ منکر و پنجاه حدیثِ شاذ در سنن ابی داوود وجود دارد.
ابو داود به دنبال آن بود تا احادیثی را گردآورد که برای استدلال فقهاء به کار می آمد و احکام از آنها استنباط می شد، بر این اساس کتاب سنن خود را فراهم آورد. ابوبکر بن داسه یکی از راویان سنن از ابو داود این سخن را نقل کرده است: از روایات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پانصد هزار روایت نگاشتم و از میان آنها 4800 حدیث انتخاب کردم و روایات صحیح و نزدیک به صحیح را در آن آورد. او کتاب خود را پس از نگارش به رویت احمد بن حنبل رسانده و او کتابش را مورد تأیید قرار داد.
بدین خاطر کتاب سنن ابو داود از اعتبار زیادی برخوردار بوده و پس از صحیح بخاری و مسلم در مرتبه سوم قرار دارد.
خطابی می گوید: در علم حدیث بسان سنن ابو داود نگاشته نشده است. مشهورترین راویان سنن عبارتند از: ابو سعید بن اعرابی، ابو علی لؤلؤی، ابوبکر بن داسه. و کتاب سنن بنا به روایت ابو علی لؤلؤی انتشار یافته است شمار روایات سنن ابو داود بر اساس چاپ دارالسلام 5274 روایت است.
• شرح ها
از مهمترین شرحهای سنن ابی داوود میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- غایة المقصود نوشتۀ محمد شمس الدین
- معالم السنن، نوشتۀ احمد بن محمد خطابی
- مرقاة الصعود، تألبف جلالالدین سیوطی
• تلخیص ها
- مختصر سنن ابوداود نوشتۀ منذری
- تهذیب السنن نوشتۀ ابن قیم
• سنن ترمذی
این اثر توسط محمد بن عیسی ترمذی (درگذشته۲۷۹ق)، از شاگردان بخاری نگاشته شده است و دارای ۴۶ کتاب است. برخی از احادیث نقل شده در کتاب ترمذی مجعول و حاکی از نسبت دروغ به پیامبر(صلی الله علیه وآله) است. حافظ ابن جوزی و برخی دیگر از بزرگان اهل سنّت، به صراحت تعدادی از احادیث این کتاب را جعلی معرفی کردهاند.
در کتاب ترمذی، حدیث ثقلین، شأن نزول آیه تطهیر و مناقب امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام آمده است. وجود این دسته از احادیث در آن موجب شده تا ابن تیمیه بر آن بتازد، و این کتاب اعتبار خود را نزد وهابیان و طرفداران ابن تیمیه از دست بدهد.
در احادیث مربوط به فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کتاب ترمذی تحریف واقع شده، حدیث «انا مدینة العلم و علی بابها» که در کتاب جامع الاصول به نقل از سنن ترمذی آمده است که در کتاب ترمذی موجود نیست.
او نخستین کسی است که اصطلاح حسن را برای آن دسته از احادیثی که یک درجه از صحیح کمتر است را باب کرد. پیش از او حدیث تنها به صحیح و ضعیف تقسیم می شد.
دانستنی است که این کتاب دارای دو نام مشهور است: 1. جامع ترمذی؛ 2. سنن ترمذی. و نام نخست آن در میان حدیث پژوهانی؛ همچون سمعانی، مزی، ذهبی، عسقلانی و... مشهور است.
از نظر البانی این عنوان از آن جهت بر این کتاب زیبنده است که او در کتابش فوائد و علومی را آورده که حتی در صحیح بخاری و سایر کتب یافت نمی شود.
برخی نیز؛ همچون چلپی در کشف الظنون و احمد شاکر بر آن عنوان: الجامع الصحیح گذاشته اند، ترمذی چنان که خود گفته است کتابش را پس از نگارش بر محدثان حجاز، عراق و خراسان عرضه کرد و آنان کتابش را مورد تأیید قرار دادند. و در تمجید از آن گفته اند: من کان فی بته هذا الکتاب فکأنما نبی یتکلم؛ هر کس در خانه اش سنن ترمذی باشد، گویا پیامبری در خانه دارد.
سنن ترمذی بر اساس چاپ دار السلام 3956 روایت است.
• سنن نسائی
سنن نسائی که به سنن کبیر نسائی و سنن کبیر نیز معروف است توسط ابو عبدالرحمن احمد بن علی بن شعیب نسائی (۳۰۳ق) نگاشته شد.
روایات ضعیف در کتاب نسائی فراوان است. ابن قیم در کتاب زاد المعاد فی هدی خیر العباد احادیثی از کتاب نسائی نقل کرده که بزرگان اهل حدیث در سند، دلالت و یا به هر دو جهت در آنها خدشه وارد کردهاند.
ناصرالدین ألبانی نیز در کتاب صحیح و ضعیف سنن نسائی بیش از هشتاد حدیث را ضعیف الاسناد دانسته و بیش از ۳۰۰ حدیث را ضعیف شمرده است.
نسائی، در پاسخ به استفسار مردم در بارۀ درستی همۀ احادیث سنن خود میگفت: «همۀ احادیث آن صحیح نیست و آن گاه احادیث صحیح را از مجموعۀ کتاب، نخست استخراج و جدا کرده و آن را مجتبی یا سنن صغیر نامید.»
او نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) محبت ویژه داشت. لذا برخی او را به تشیع نسبت داده اند. او کتابی به نام خصائص در فضائل امیرالمومنین دارد و خود می گوید: وقتی وارد شام شدم مردم آن سامان را منحرف از علی (علیه السلام) یافتم، از این رو به نگارش این کتاب روی آوردم تا باعث هدایت آنان شود. گویند: پس از تالیف این کتاب شامیان از او خواستند تا کتابی درباره فضائل معاویه بنویسد، اما نسایی گفت: چه بنویسم درباره کسی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره او فرمود: لا اشبع الله بطنه؛ خداوند شکمش را سیر نکند. آنان با شنیدن این سخن او را مورد هجوم قرار داده و پس از ضرب و شتم از شهر بیرون کردند، که همین حادثه به فوت او در مکه انجامید.
نسایی در آغاز، کتاب مفصلی درباره احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فراهم ساخت و آن را: السنن الکبری نامید و در آن روایات صحیح، حسن و ضعیف را گردآورد و هنگامی که آن را به امیر رمله تقدیم کرد او از نسایی پرسید: آیا همه روایات سنن صحیح است؟ نسایی پاسخ داد: در این کتاب احادیث صحیح، حسن و روایای نزدیک به آنها را گرد آورده ام. امیر رمله به او گفت: احادیث صحیح را از آن استخراج کن. نسایی در پی این درخواست به تلخیص و استخراج احادیث صحیح السنن الکبری پرداخت و نام آن را السنن المجتبی گذاشت که همان سنن معروف اوست، که از آن به السنن الصغیر نیز یاد می شود و از طریق ابن سنی روایت شده است.
با توجه به ضابطه و متقن بودن نسایی و اعمال شرائط سخت تر از بخاری و مسلم در انتخاب روایات، سنن او در ردیف صحاح سته به عنوان کتاب معتبر شناخته شد. به گونه ای که برخی آن را بخاطر صح روایات و تنظیم ابواب فقهی همتای سنن ابو داود، یا در مرتبه ای پس از آن دانسته اند.
نسایی از روایان ضعیف، روایات بس اندکی نقل کرده است. با این حال این کثیر معتقد است: در سنن نسایی راویان مجهول و مجروح و نیز روایات ضعیف، معلل و منکر آمده است.
از جمله اشکالات سنن نسایی تکرار بیش از حد روایات در آن است که از این جهت در میان صحاح سته منحصر به فرد است. به عنوان مثال روایت نیت شانزده بار در کتاب او تکرار شده است.
در سنن نسایی 5761 روایت آمده است.
• سنن ابن ماجه
نویسنده آن محمد بن یزید بن ماجه قزوینی معروف به ابن ماجه (درگذشت۲۷۳ق) است.
این کتاب حدود ۴۰۰۰ حدیث را دربردارد که در میان آنها ۴۲۸ حدیث صحیح، ۱۹۹ حدیث حسن، ۶۱۳ حدیث ضعیف و ۹۹ حدیث منکر وجود دارد.
به اعتقاد سندی نویسنده حاشیه سنن ابن ماجه: در کتاب ابن ماجه حدود ۴۰۰ حدیثِ ضعیف الاسناد وجود دارد. روایات ضعیف و موضوعه(جعلی) به قدری در کتاب ابن ماجه فراوان است که برخی از بزرگان اهل سنّت این کتاب را از جرگه صحاح سته خارج دانستهاند و معتقدند سنن ابن ماجه لیاقت آن را ندارد که از صحاح به شمار آید و کتاب موطأ مالک را به عنوان کتاب ششم معرفی میکنند.
به اعتقاد بسیاری از عالمان سنّی کتاب ابن ماجه مشحون از احادیث موضوعه و ضعیف است! البانی در کتاب ضعیف سنن ابن ماجه و عبدالباقی در کتاب مفتاح السنن سنن ابن ماجه را نقد کردهاند.
او دارای کتابی در تفسیر قرآن و کتابی درباره تاریخ قزوین است.(424) اما مهم ترین اثر او کتاب سنن است که در زمینه ابواب فقهی (طهارت تادیات) در دو جلد نگاشته و در میان صحاح سته اهل سنت به عنوان آخرین کتاب از نظر اعتبار شناخته شده است. البته غالبا مولفان مالکی به جای سنن ابن ماجه، موطأ مالک را به عنوان کتاب معتبر در میان صحاح سته می شناسند.(425) گذشته از طرفداران مذهب مالکی، شماری از صاحب نظران؛ هم چون ابن اثیر جز ری، موطا مالک را بر سنن ابن ماجه ترجیح داده و برخی دیگر سنن دارمی را از سنن ابن ماجه برتر می دانند.(426)
سنن ابن ماجه دارای 4341 حدیث است که حدود 3002 حدیث آن در پنج کتاب دیگر از میان صحاح آمده و از میان روایات باقیمانده تنها 428 حدیث به عنوان روایت صحیح شناخته شده است.(427)
سیوطی برخی از راویان احادیث سنن را اشخاص متهم به کذب و سرقت حدیث دانسته و معتقد است: این دست از احادیث از طریق دیگر نیز نقل شده است.(428)
مصباح الزجاجه از سیوطی و کفایة الحجاجة از سندی از جمله شرح های سنن ابن ماجه اند.
• اعتبار نزد اهل سنت
این کتابها در حوزه عقاید، احکام، تفسیر، و تاریخ صدر اسلام، به عنوان معتبرترین منابع اهل سنت به شمار میآیند. به طوری که آنان در همه مباحث خود به احادیث این کتابها استناد کرده و به آنها اعتماد میکنند. از این رو، مشهور شده که هر آنچه در صحاح سته آمده صحیح است.
نزد آنان صحیح بخاری و مسلم نسبت به چهار کتاب دیگر از اعتبار بیشتری برخوردارند، به گونهای که تمام احادیث این دو کتاب را صحیح و مورد قبول دانسته و تردید در صحت آن را مخالف اجماع میدانند.
البته برخی از علمای اهل سنت معتقدند در صحاح سته احادیث ضعیف و موضوعه وجود دارد و بدین جهت کتابهایی در این باره تألیف نمودهاند.
• علمای شیعه
از نظر علمای شیعه در این کتابها، هم احادیث معتبر وجود دارد، هم احادیث غیر معتبر، و حتی برخی از احادیث آنها با مسلّمات عقل و نص قرآن نیز منافات دارند. بنابراین نسبت به احادیث آنها باید پس از بررسی سند و متن اظهار نظر کرد.
اگر همۀ احادیث این کتابها صحیح باشد باید همه آنها در یک رتبه قرار گیرند.